بدون عنوان
ديشب دست من را گرفته و مي كشد و مي گويد : آبجي ! آبجي ! پدربزرگش مي گويد : مگر آدم به مادرش مي گويد آبجي ؟ در اين لحظه كوه اعتماد به نفس درونم به ناگاه فوران مي كند : " مادر كه جوان باشد ، بچه با خواهر بزرگش اشتباه مي گيرد "!!!!!!!!! پانوشت ١) كلمه ابجي اصلا در ادبيات خانواده ما استفاده نمي شود ! شايد خيليييييي وقت پيش يكي دوبار به شوخي به زهرا گفته باشم . پانوشت ٢) مادربزرگم همسن من بود داشت براي مادرم جشن تكليف مي گرفت، يك بچه چهارساله ديگر هم داشت . مادرم همسن من بود پسرش كلاس اول بود يك دختر پنج ساله هم داشت . من الان يك بچه نوزده ماهه دارم و يك عالمه اعتماد به نفس !!!!!!
نویسنده :
مامان فسقل بچه
2:31