فسقل بچه

بدون عنوان

اب مي خواهد، برايش مي اورم ، در حال خوردن اب مي گويد : دستت درد نكنه كه اوردي ! و كمي بعد اضافه مي كند : دستت درد نكنه جيش منو عبض ( عوض ) كردي !
26 بهمن 1393

بدون عنوان

پوشكهايش را توي كشو گذاشته ام ، مي گويد : ميسي مامان خوشگنم  كه گذاشتييشون تو كشو  يك بسته پوشك ديگر دستم مي دهد كه بگذارم تو كشو ، بعد از انجام اين كار مي گويد : آفرين مامان خوشگنم آفرين  خوشگل را چيزي بين خوشدن و خوشگن مي گويد .
11 آذر 1393

بدون عنوان

- منو دوست داري ؟  فسقل بچه : اوهوم  - چقدر ؟  فسقل بچه : كوچونو! ( كوچولو)  خانه پيرزنو دوست دارم ( خاله پيرزنو دوست دارم !!!)
10 آبان 1393

بدون عنوان

خدا را شكر فسقل بچه هديه زياد گرفته ، هر لباس يا كفش يا جورابي را كه بخواهد بپوشد برايش مي گويم كه اين را چه كسي خريده . امشب يك لباس تنش كردم و گفتم اين را بابا علي از چين خريده ، توي تختش نشسته بودو بابايش توي اتاق ديگر خواب بود. لباس را نگاه كرد و گفت : بابا عني تو خريدي ؟ دستت درد نكنه ! 
10 آبان 1393

بدون عنوان

مي گويد مي خواهم درس بخوانم ، مي خواهد بنشيند پشت ميز كامپيوتر و من قرار است برايش عسلي را بگذارم به جاي صندلي . مي گويم : به چيزي دست نزني ! مي گويد : بابا عني ناياعه ( ناراحت ) شه اخم مي كنه!
8 آبان 1393

خوش امدي

چند روز پيش توي اتاق خواب خانه پدري بوديم كه پدرم كه رفته بود زباله دم در بگذارد در خانه را باز كردو آمد تو. فسقل بچه صداي در هال را كه شنيد گفت: عه ! بابا ميتي خوش اومدي !
3 آبان 1393

خوش امدي

چند روز پيش توي اتاق خواب خانه پدري بوديم كه پدرم كه رفته بود زباله دم در بگذارد در خانه را باز كردو آمد تو. فسقل بچه صداي در هال را كه شنيد گفت: عه ! بابا ميتي خوش اومدي !
3 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به فسقل بچه می باشد